دآنـــشجــویــــی..!

اینجا برآنیم تا خاطرات دانشجویی خود را با هم شریک شویم..

دآنـــشجــویــــی..!

اینجا برآنیم تا خاطرات دانشجویی خود را با هم شریک شویم..

وقتی میخواهیم یک خاطره ای بنویسیم همیشه لبخندی دلنشین بر لبان آدم می آید که نمیتوان نادیده اش گرفت ،حال اگر خاطرات دانشجویی را بخواهیم بنویسیم این لبخند دلنشین وسعت بیشتری از لبان را در بر میگیرد و حاکی از بهترین روزهای زندگی آدمی میشود..

آخرین مطالب

چقدر راحت میگذرند روزها..

بی اینکه بخواهیم..

و گاهی اوقات بی اینکه حتی زندگی کرده باشیم..

و بی اینکه لحظه ای بایستد تا با او هم قدم شویم..

زندگی چه بی رحمانه ما را به حال خودمان میگذارد و خودش راه خودش را می رود..

و این ما هستیم که نباید لحظه ای را از دست بدهیم که مبادا بعد ها افسوس روزهای گذشته را بخوریم..

به راستی که چقدر از ما آدم ها واقعا روزها را زندگی میکنیم نه روزمرگی..؟

وقتی در خیابان ها مردم را میبینم که هر روز برای کارهایشان میدوند و حتی به خود زحمت نگاه کردن به اطرافشان را نمیدهند متعجب میشوم که مگر زندگی مساوی ست با کار کردن..؟

یا در مترو ها کسی کاری به کار کسی دیگر ندارد و همه سرشان به کار خودشان گرم است..

چقدر با آمدن ارتباطات و تکنولوژی زندگی هایمان عوض شد..

چه بی ارزش ، وقت های طلاییمان صرف شبکه های اجتماعی میشود..

و چقدر روابطمان با دنیای اطرافمان و دنیای حقیقی خودمان کمتر شده است..

از خوشی هایمان و روابط با اطرافیانمان دست کشیده ایم تا یک وقت از زندگی مجازی ای که برای خود درست کردیم غافل نشویم..

به راستی که به کجا میرویم..؟

و همچنان زندگی میگذرد...


"دل نوشته"

     ع.آ

atefe azad
۰۴ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

افکار هر انسان میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند.

خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید.

" Jim Rohn"

atefe azad
۰۴ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

کلاس‌های درس در یک دسته‌بندی کلی یا شاداب و مخاطب‌پذیرند یا کسل‌کننده و مخاطب گریز یا معمولی و عادی.
جّو روانی و عاطفی کلاس درس تا حدود زیادی به وضیعت روحی و روانی معلم بستگی دارد.وقتی معلم با روحیه ی شاد و با نشاط وارد کلاس شود ،دانش اموزان از مصاحبت و در کنار او بودن لذت خواهند برد،زیرا نخستین قدم برای ایجاد شادی و نشاط در کلاس , حالات ظاهری و چهره ی معلم است.برخی از معلمان تصور می کنند اگر همیشه عبوس باشند و اخم کنند ، شاگردان از آنها حساب می برند و می ترسند، در حالی که تحقیقات انجام شده نتیجه ی دیگری را نشان می دهد.
اگر میخواهیم که کلاس درس با نشاط و فعالی داشته باشیم اول از همه باید برای آن برنامه داشته باشیم برنامه ریزی به معلم برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب کمک میکند.مثلا هر جلسه یا در آغاز هر هفته ای فعالیت هایی که در آن روز یا هفته میخواهیم انجام دهیم را یادداشت کنیم که این کار، هم باعث ذخیره ی فعالیت ها و هم اینکه معلم میداند که چه کارهایی را میخواهد انجام دهد و دانش آموز هم از قبل خود را برای یادگیری و فعالیت های کلاس آماده میکند.
اگر جمله کارهایی که میتوانیم برای داشتن یک کلاس شاداب انجام دهیم این است که:
-ورزش صبحگاهی در شروع فعالیت اموزشی می تواند عامل مهمی در کسب امادگی های جسمانی و ایجاد نشاط و شادابی و تامین سلامت جسم و روح دانش اموزان باشد.
– تنوع در کیفیت صدا ، نحوه ی بیان، تن صدا و سرعت گفتار معلم در کلاس که بیانگر نشاط و سرزندگی معلم است در کلاس مهم است .
– میتوانیم قبل از تدریس درس جدید ، خلاصه مطلب قبلی را با همکاری دانش آموزان در کلاس بگوییم و آنها را به درس جدید که میخواهیم بگوییم هم ربط دهیم.این کار به دانش آموزانی که حتی دروس قبل را مطالعه نکرده اند اجازه می دهد مطالب را به یاد آورند و در یادگیری مطالب جدید انگیزه پیدا کنند.
– برای پرسش از دانش آموزان اجبار نکنیم که پای تخته سرپا و روبروی دانش آموزان بیاستد ، می توان برای آنهایی که خیلی اضطراب دارند ، یک صندلی روبروی میز معلم بگذاریم تا دانش آموزانی که مایل هستند روی آن نشسته و با حالت شبیه به مصاحبه به درس پاسخ دهند ( با اجرای این روش ، همه دانش آموزان ، خصوصا شاگردان مضطرب ، تمایل نشان داده و نمرات مطلوبی کسب می کنند)
-شوخ طبعی و خوش رویی معلم البته نه شوخی ای که موجب استهزای دانش اموزان شود و حرمت و شخصیت انان را خدشه دار کند دانش آموزان را در جریان کلاس شاد و فعال میکند.
– ایجاد مثبت نگری در دانش آموزان ،مثلا
یک ساعت مشخص را در برنامه هفتگی خود با این عنوان بگذاریم که از انجام چه کاری لذت می برید؟ آن را انجام دهید. از بچه ها بخواهیم در این ساعت هر فعالیتی را که دوست دارند انجام دهند. دوست دارند نقاشی بکشند، درس بخوانند، کار دستی درست کنند، نمایش بدهند، دیکته بنویسند یا آواز بخوانند؟ بعد احساس آنها را بپرسیم که چه قدر از این کارها لذت می برند؟
– اگر در دانش آموزان علایم خستگی و حواس پرتی را مشاهده کردیم ، جریان تدریس یا پرسش را قطع کنیم و به آنها اجازه دهیم که از جای خود بلند شوند ، کشش عضلانی داشته ، نفسی بکشند و دقایقی کوتاه آزاد باشند.
-میتوانیم از دانش آموزانمان روز و ماه و تولدشان را بپرسیم، تولد هر یک از دانش آموزان برای خود و خانواده و حتی دوستان او یکی از مهم ترین اتفاق هاست. ما می توانیم به مناسبت تولد هر یک از شاگردانمان یک کارت تبریک خیلی ساده از قبل در کلاس درست کنیم و به او هدیه دهیم و برای آنها که در تابستان متولد شده اند و زمان تعطیلی مدرسه است کارت را به آدرسشان ثبت کنیم، و یا در کلاس جشن کوچکی برای بچه ها به مناسبت تولدشان بگیریم، این جشن می تواند ساده و اندیشمند باشد. در این جشن می توانیم در مورد تولد، به دنیا آمدن یک انسان، آینده، شغل، رشته تحصیلی صحبت کنیم.
کارهایی از این جمله مثال ها زیاد است و ما میتوانیم با به کار بردن آنها کلاس درسی مطلوب و فعال داشته باشیم..
(به امید روزی که مدارس واقعا خانه ی دوم دانش آموز باشد نه زندانی برای حبس آنها و نابودی خلاقیت هایشان..)

atefe azad
۰۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


"تربیتِ ما" مبتنی بر فرهنگ "ما" است. 

- "تربیت ما"، یعنی بناکردن "عملِ تربیتی" بر "نظر تربیتی" یا "نظریه ی تربیتی ای" که از اندیشه،

اعتقادات، باورها، ارزشها و... و به تعبیری از فرهنگ ما ریشه میگیرد.

- "تربیت ما"، یعنی اقدام و عمل تربیتی بر مبنای "معنای تربیت"

- "تربیت ما"، یعنی اقدام و عمل تربیتی بسوی "هدف تربیت"

- "تربیت ما"، یعنی اقدام و عمل تربیتی با بکارگیری "روش اساسی تربیت"

- "تربیت ما"، قاعدتا تربیتی مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ایرانی است.


دکتر علیرضا رحیمی

atefe azad
۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

زندگی شما حاصل انتخابهای شماست ...


اگر زندگیتان را دوست ندارید ، زمان آن است که شروع به انتخابهای بهتری نمائید...

atefe azad
۲۰ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

از گنجینه ی سخنان حکیم ارد بزرگ:

 

 

- مهربان باش ، تا هرگز تنها نشوی..

- مهرورزان ، آدمیان را به زیبا ترین واژه ها میخوانند

 و در روزهای سخت یاور یکدیگر میگردند..

- شادی و امید روان آدمی را میپرورد ، گرچه ، تن رنجور و زخمی باشد..

- تنها نادان ، از مسخره نمودن دیگران ، شاد میشود..

- درخت آزادی ، با خونریزی و کشتار پا نمیگیرد ،

 هیچ آدم کشی ، آزادی خواه نسیت..

- اگر پرواز را باور کنی ، پر و بال خواهی گرفت..

- روز های سخت ، گام های ما را استوار تر و تند تر میکند..

- غمگین مباشید! چرا که خوشبختی ،

 میتواند از درون تلخ ترین روزهای زندگی شما ، زاده شود..

 

http://s1.picofile.com/file/7618451719/hakim_orod_bozorg_24.jpg

atefe azad
۱۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

خلاصه کتاب مدرسه زدایی از جامعه...

ایوان ایلیچ در شهر وین متولد شده است و در اتریش و ایتالیا تحصیل کرده است.در جوانی لیسانس شیمی گرفت و بعد به دنیای فلسفع وارد شد و با ایجاد تغییر در دیدگاهش بعد از سن پنجاه سالگی به نوشتن و بیان عقاید خود پرداخت. ایلیچ همانند روسو سعی می کند پیشگام فرهنگ "ضد فرهنگ" باشد یعنی برخلاف جریان شنا کند. ایلیچ نیز مانند روسو دست پرورده کلیسا است و همانند روسو بر علیه کلیسا به پا می خیزد و همانند روسو هم روند شتابان جامعه صنعت زده را محکوم می کند. اما نوشته ها و طرز بیان ایلیچ هنوز هم در قالب زبان کلیسا و مدرسه است و کلیسا و مدرسه چنان تاثیری بر ایلیچ گذاشته اند که باعث می شود که زبان انتقادی ایلیچ از کلیسا و مدرسه در قالب زبان مدرسه رفتگان و مدرسه رفته ها باشد. به همین خاطر کتاب ایلیچ اگر چه در پی تهاجم به بنیاد مدرسه است اما این کتاب بیشتر در محافل دانشگاهی مطرح می شود همان جایی که دژهای استوار دفاع از مدرسه هستند.. قبل از ایلیچ افراد دیگری نیز نسبت به نظام آموزشی معترض بودند اما تفاوت ایلیچ با آنها این بود که سایر افراد اعتقاد به اصلاح مدرسه داشتند اما ایلیچ معتقد به برچیده شدن نظام آموزش و پرورش است. کتاب مدرسه زدایی از جامعه نقدی است هم به محیط مدرسه و هم دانشگاه ، ایلیچ معتقد است که آموزش اجباری در قالب قوانین و ساختار خشک و غیر قابل انعطاف مدرسه و دانشگاه موجب حرص و طمع دانش اموزان و دانشجویان در رسیدن به مدارک بالاتر می شود بدون اینکه چیزی به دانش و مهارت عملی آنها اضافه گردد. دولت ها با اموزش اجباری و حتی رایگان باعث مدرک گرایی و نالایقی در میان تحصیل کردگان می شود، این کتاب هم در پی نقد نظام آموزش دولتی و هم بیان پیامدهای زیان بار این شیوه آموزشی است. چرا باید تحصیل را از حالت رسمی و سازمانی دربیاوریم؟ کاری که مدرسه با دانش آموزان می کند این است که مدارس به آنها می آموزد که فرایند و محتوا را با هم اشتباه بگیرند نتیجه این امر نیز این است که مدرسه به دانش آموزان می آموزد که تدریس را با یادگیری اشتباه بگیرند ،نمره های بهتر را با دانش و معلومات اشتباه بگیرند و همچنین مدارک را با قابلیت و روانی بیان را با توانایی گفتن حرف های تازه اشتباه بگیرند و در نهایت تصورات دانش آموزان آنقد مدرسه زده می شود که خدمات را به جای ارزش می پذیرند مثلا هزینه های پزشکی را با مراقبت بهداشتی ،خدمات اجتماعی را با بهبود زندگی اجتماعی و بسیج و تدابیر پلیس را با امنیت اشباه بگیرند. در واقع ایلیچ معتقد است که نهاد ها در جامعه از بین برنده همان اهدافی هستند که برای آن بوجود آمده اند. مدرسه زدایی یک جامعه مدرسه زده به چه معناست؟ در پاسخ به این سوال توجه به چند نکته مهم است: 1.نه تنها آموزش بلکه وجوه و جنبه های زیادی از جامعه مدرسه زده شده است. 2.هزینه های تحصیل دانش آموزان فقیر و ثروتمند با هم مساوی است و گاهی هم هزینه مربوط به فقیران بیشتر می شود. 3.این نهاد ها هستند که جهان بینی افراد چه فقر و چه ثروتنمد را شکل می دهند و این نهاد ها هستند که تعیین می کنند که چه چیزی مشروع و چه چیزی نامشروع است و این امر باعث می شود افراد چه غنی و چه ثروتمند درمان خودشان را امری غیر مسولانه ، یادگیری مستق را غیر قابل اعتماد و و ایجاد تشکل ها بدون کنترل دولت را نوعی تعرض و خرابکاری به حساب آورند و این ها باعث می شود ما دچار نوعی عقب ماندگی اتکا به خود شویم و در مقابل وابستگی به نهادهای جامعه را افزایش دهیم در واقع اموزش و پرورش به کودک می فهماند که برای موفقیت و تحرک اجتماعی باید به اموزش و پرورش وابسته باشد و این باعث می شود کودک دچار نوعی بی ارزشی شود. انحصارطلبی برخی از سازمان ها و نهاد ها عامل اصلی فقر مدرن است که باعث ایجاد طبقه جدیدی از فقرا و تعریف جدیدی از فقر شود. مثلا در گذشته این امر عادی بود که شخصی در خانه خود به دنیا بیاید و در خانه خود از دنیا برود و دوستانش او را دفن کنند. تنها نیازهای روح بود که توسط کلیسا مرتفع می گردید اما امروزه تولد و یا مردن در خانه یا نشانه فقر است یا نشانه ثروت . فقر مدرن عدم تسلط بر اوضاع و احوال همراه با از دست دادن توانایی شخصی را با هم تلفیق می کند و همین امر علت اصلی توسعه نیافتگی معاصر است. فقر مدرن امری پیچیده است. امروزه در اکثر کشورها راه برای استفاده افراد فقیر جامعه از بهترین بیمارستان ها و دکترها فراهم شده است که این امر باعث وابستگی افراد فقی به همر درمان می شود و آنها را از تنظیم برنامه زندگی خود بر اساس توانایی ها و امکانات خویش ناتوان می سازد. یک نکته: حدود پنجاه سال پیش در ایلات متحده بزرگترین برنامه جبرانی در سراسر جهان با هزینه ای بالغ بر 3میلیارد دلار برای جبران محرومیت حدود شش میلیون کودک هزینه شد اما با این حال در پژوهش های بعدی مشاهده شد که در اموزش آن کودکان فقر هیچ بهبود اشکاری را نمی توان مشاهده کرد. آنها در مقایسه با همکلاسی هایشان که از خانواده هایی با درامد متوسط بودند عقب تر هم افتادند. حتی در مدارسی که شرایط و امکانات مساوی است کودکان ثروتمند باز هم از شرایط بهتری نسبت به کودکان فقر بهره مند هستند زیرا این کودکان از فرصت های آموزشی بیشتری مانند مبادلات و مطالعه کتاب در خانه تا سفرهای تفریحی و احساسات متفاوت درباره خود برخوردارند. بنابراین شاگردان فقر مادامی که برای پیشرفت یا یادگیری به مدرسه وابسته هستند عموما عقب می افتند. گرایش به فقر مدرن: اغلب کشور های امریکای لاتین به نقطه جهش به سوی توسعه اقتصادی و مسابقه مصرف و در نتیجه فقر مدرن رسیده اند. مردم این کشورها یاد گرفته اند که ثروتمندانه فکر کنند و فقیرانه زندگی کنند.قوانین آنها بین شش تا ده سال آموزش را اجباری کرده است.مردم امریکای لاتین آموزش کافی را با معیارهای آمریکای شمالی تعریف می کنندف این در حالی است که نسبت به امریکای شمالی دستیابی به تحصیلات طولاتی فقط برای تعداد معدودی از افراد مهیا است و در همین کشور های امریکای لاتین مردم به شدت به مدرسه وابسته هستند یعنی آموخته اند نسبت به کسانی که تحصیل کرده اند احساس حقارت کنند و همین وابستگی به مدرسه امکان بهره کشی مضاعف از انها را فراهم می کند: از یک سو از طریق اختصاص منابع همگانی برای آموزش تعدادی اندک و از سوی دیگر پذیرش کنترل اجتماعی از طرف بسیاری از افراد. در کل به صورت تناقض آمیز اعتقاد به آموزش همگانی در کشور هایی ریشه دارتر است که در آنها تعداد اندکی به مدرسه رفته اند و یا خواهند رقت. امکان استقرار نظان آموزشی عادلانه در حقیقت هدفی مطلوب و در عین حال ممکن به نظر می رسد اما معادل دانستن نظام آموزشی عادلانه با نظام آموزشی اجباری همانند رسیدن به رستگاری از طریق کلیساست در واقع مدرسه به فقیران عصر صنعت قول پوچ رستگار می دهد. توهماتی که مدرسه بر پایه آنها بناست: 1.هدف از آموزش همگانی این بود که تاریخچه زندگی فرد را از نقش هایی که می خواهد بر عهده بگیرد جدا کند به عبارت دیگر هدف این بود که به همه فرصت یکسانی برای رسیدن به هر مقامی داده شود اما نظام آموزشی به جای ایجاد فرصت های یکسان توزیع آنها را در انحصار خود دراورده است. مثلا هدف از ایجاد رشته های فنی و یا کاردانش این است که فرزندان نسل کارگر دوباره کارگر شوند. 2.دومین توهم عمده که نظام آموزشی بر پایه آن استوار گردیده است این است که بخش اعظم یادگیری نتیجه تدریس است اما اغلب مردم بخش اعظم یادگیری خود را بیرون از مدسه کسب می کنند مثلا کودکان معمولا زبان مادری خود را به طور غیر رسمی یاد می گیرند و حتی آموزش زبان دوم اغلب تحت تاثیر اموری مثل مسافرت با نیاز به برقراری ارتباط با فرد خارجی قرار گرفته می شود. و روانی در خواندن نیز بیشتر نتیجه فعالیت های فوق برنامه است. ایلیچ معتقد است جایگزین مدرسه باید شبکه ای باشد که به همه فرصت مساوی بدهد تا بتوانند مسئله مورد توجه خود را با افراد دیگری که انگیزه پرذاختن به همان مسئله را دارند در میان بگذارند در واقع به افراد همان چیز هایی یاد داده شود که به آن علاقه دارند. پائولو فریره معلم برزیلی می گوید که انسان های بالغ مخصوصا ستمدیدگان پس از اینکه خواندن و نوشتن یاد می گیرند به سمت فعالیت های سیاسی و اجتماعی کشیده می شوند و نسبت به اموری که می نویسند و یا می خوانند نوعی حساسیت پیدا می کنند از قبیل کلماتی مثل آب،زمین،زراعت،رعیت، ارباب و ....پائولو فریر پی در پی در حال تبعید بوده است و بیشتر به این دلیل که جلسات کلاس را بر اساس واژه هایی که مدرسه تعیین می کرد برگزار نمی کرد بلکه در کلاس درباره واژه هایی صحبت می کرد که بحث کنندگان با خود به کلاس می آوردند. آقای ایلیچ معتقد است که مدارس باید برچیده شود و به جای آن موسساتی وجود داشته باشد که مخصوص مهارت های خاص است و کارفرمایان هنگام استخدام به جای توجه به مدرک فرد به میزان مهارت های وی توجه کنند. ایلیچ تحصیل را این گونه بیان می کند: فرایندی مخصوص سنین معین و وابسته به معلم که مستلزم حضور تمام وقت در یک برنامه درسی اجباری است.مدرسه افراد را بر پایه سن آنان دسته بندی می کند و این دسته بندی بر اساس سه اصل تردید ناپذیر متکی است: 1.جای کودکان در مدرسه است 2.کودکان در مدرسه یاد می گیرند 3.به کودکان تنها در مدرسه می نوان آموزش داد، که ایلیچ این اصول را زیر سوال می برد. پژوش ها نشان می دهد که اغلب خانواده های فقر فرزندانشان را با توجه به مدرکی که خواهند گرفت به مدرسه می فرستند و خانواده های طبقات متوسط فرزندانشان را به مدرسه می فرستند تا چیزهای که فقیران در خیابان یاد می گیرند، یاد نگیرند.همچنین پژوهش ها به گونه ای آشکار نشان داده است که دانش آموزان بیشتر چیزهایی که آموزگارانشان تظاهر می کنند که به آنها یاد می دهند را از طریق گروه های همسال، مجلات مصور، مشاهدات اتفاقی و بیش از همه از شرکت در مراسم و تشریفات مدرسه یاد می گیرند. بدون درک اینکه آیین مدرسه رفتن نه به یادگیری فردی کمک میکند و نه به برابری اجتماعی آنها نمی توتنیم اصلاح اموزشی را آغاز کنیم. ما نمی توانیم جامعه مصرفی را پشت سر بگذاریم مگر اینکه ابتدا درک کنیم که مدارس اجباری همگانی جدا از اینکه چه مطالبی در آنها تدریس می شود، ناگزیر جامعه مصرفی را بازتولید می کند.در مدرسه به ما می آموزند یادگیری ارزشمند محصول حضور در مدرسه است و نمره و گواهینامه معیاری برای اندازه گیری و ثبت برای میزان یادگیری و ارزش آن است. وقتی افراد این تصور را بپذیرند به طعمه ساده ای برای نهاد های دیگر بدل می شوند. در کشور های توسعه نیافته رشد سن پایان تحصیلات از رشد امید به زندگی بیشتر است.مدرسه همیشه قبل از اینکه در های خودش را به روی کسی ببندد فرصتی دیگر به او می دهد: مثل آموزش ترمیمی،آموزش بزرگسالان و آموزش تکمیلی. مدرسه به خاطر ساختارش به عنوان یک بازی و آیین قمارگونه در می آبد که این بازی افراد را تحت تعلیم خودش قرار می دهد و وارد خون افراد می شود و به نوعی عادت مبدل می گردد تا کسانی که تنها چند سال را در مدرسه می گذرانند می آموزند که به دلیل کم استفاده کردن از مواهب مدرسه احساس گناه کنند. ظرفیت انقلابی مدرسه زدایی ایلیچ معتقد است که تنها مدرسه نیست که به افراد شکل می دهد بلکه برنامه درسی مستتر در زندگی خانوادگی،خدمات درمانی یا رسانه های گروهی نقش مهمی در کنترل و شکل دادن به افراد دارندبسیاری از افراد که خود را انقلابی می دانند ،قربانی مدرسه اند. خطرات قیام علیه مدرسه غیر قابل پیش بینی است.افراد قیام کنند اگرچه ممکن است به صورت انفرادی در برابر طرفداران مدرسه از جمله بنگاه های کاریابی آسیب پذیر باشند اما این آسیب پذیری هنگامی که با خیزش عمومی و بسیج همگانی باشد از بین می رود.اگر اقلیتی قابل توجه از جامعه ایمان خود را به مدرسه از دست بدهند این امر حیات نظام اقتصادی و نظام سیاسی مبتنی بر دولت ملی را به مخاطره می اندازد.

atefe azad
۱۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۳۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

ذکتر ابوالفضل بختیاری:

در این نوشتار که نویسنده طی چندین سال به مطالعه و مشاهده سرزمین آفتاب تابان (ژاپن) پرداخته، درس‌هایی از فرهنگ آموزش و مدارس ژاپنی ها را به صورت خلاصه ارائه کرده‌است.

به ژاپن باید به مثابه آئینه نگاه کرد و نه یک راهکار 

(مری وایت ۱۹۸۷ به نقل از لوئیس ۱۹۹۵ ترجمه افشین منش و ایلبگی طاهر ۱۳۸۵)

برای شناخت سرزمین خود، بایدسرزمین دیگری را شناخت.

(لوئیس ۱۹۸۵ترجمه افشین منش و ایلبگی طاهر ۱۳۸۵)

اشاره

در دهه های اخیر دستاوردها و پیشرفت های شگرف ژاپن موجب حیرت و حسرت جهانیان شده است. بطوریکه بسیاری از پژوهشگران راز موفقیت و توفیق ژاپنی ها را در فرهنگ آموزش و پرورش آن جستجو می کنند. در این نوشتار که نویسنده (از کارشناسان پژوهشگاه آموزش و پرورش است) طی چندین سال به مطالعه و مشاهده سرزمین آفتاب تابان (ژاپن) پرداخته، درسهائی از فرهنگ آموزش و مدارس ژاپنی ها را به صورت خلاصه ارائه کرده، که تقدیم می شود:

مقدمه 

پژوهش های انجام شده در خصوص فرهنگ آموزش و فرهنگ مدارس ژاپنی ها، اعجاب جهانیان را برانگیخته است. بطوریکه در چندین آزمون بین المللی (TIMSS تیمز)، آموزش و پرورش ژاپن جز کشورهای برتر جهان بوده است، همچنین مطالعات تطبیقی آموزش و پرورش نشان می دهد که آموزش و پرورش عمومی به ویژه دوره ابتدائی از کیفیت بسیار بالائی برخوردار است (سرکارآرانی، ۱۳۸۴). “اَزرا ووگل” (استاد دانشگاه هاروارد) که حدود ۲۰ سال در آنجا به مطالعه مشغول بوده می نویسد: من از موفقیت های ژاپن طی دو دهه اخیر شگفت زده شده بودم، از خودم می پرسیدم چرا ژاپن، بی آنکه منابع طبیعی داشته باشد، تا این حد در حل مشکلاتی که برای جامعه آمریکا ناگشوده مانده موفق بوده است؟! اما به راستی راز موفقیت ژاپن در چیست و کدام ویژگی باعث شده تا بسیاری از آگاهان، قرن بیست و یکم را قرن ژاپن بدانند و آن را کشور شماره ۱ بشناسند؟.

 

نظام آموزشی ابتدایی در ژاپن 

مدارس ابتدائی در ژاپن بسیار جالب و دیدنی هستند، ساختار و نظام آموزش ابتدایی ژاپن به پرورش شخصیت کودک در این دوره بسیار توجه دارند. فضای فیزیکی مدارس ابتدایی بسیار مجهز و درخور توجه هست، بطوریکه اکثر مدارس ابتدایی در ژاپن استخر دارند و فضای فیزیکی بسیار تمیز و با طراوت هستند. اما چرا مدارس ابتدائی؟

اکثر پژوهشگران آموزش و پرورش ژاپن، مدارس ابتدائی ژاپن را بسیار سرزنده، بزرگ، جالب و جاذب توصیف کرده اند، برای مثال “کومینگر” می گوید:

مدارس ابتدایی، گل سرسبد آموزش و پرورش ژاپن هستند. ژاپن در مقایسه با ایالات متحده آمریکا، سهم بیشتری از تولید ناخالص ملی خود را در مقاطع ۱۲ سال تحصیلی (ابتدایی تا دبیرستان) و مقدار کم تری از آن را در آموزش دانشگاهی خویش، هزینه می کند.

در طول بیش از یکصد سال، رهبران و دولتمردان ژاپنی به دوره آموزش ابتدایی به عنوان محوری سرنوشت ساز در توسعه ملی، نظر داشتند، چنانکه آری نوری، موری (معمار مدرنیزاسیون ژاپن) در سال ۱۸۸۵  می نویسد:

 

۹۹ درصد دانش آموزان دوره ابتدایی در ژاپن در مدارس ابتدایی دولتی، در محل اقامت خود درس می خوانند در این دوره تحصیلات، آموزش رایگان است و فرزندان تمام ساکنان محل، اجازه ثبت نام دارند (لوئیس ترجمه افشین منش و ایلبگی طاهر ،۱۳۸۵،۵).

در ژاپن ۹۰ درصد دانش آموزان، کلاس دوازدهم را با موفقیت پشت سر می گذرانند (این نسبت در آمریکا ۷۳ درصد و در اروپا ۵۰ درصد است) [رولن و بیورک ۱۹۹۸، ترجمه رعیتی دماوندی ،۱۳۸۳-۱۳]

 

ویژگی های فرهنگ مدارس در ژاپن 

۱ – اهمیت بسیار زیاد مردم و دولت ژاپن به آموزش و پرورش (دولت ژاپن بیشترین سهم از تولید ناخالص ملی را صرف دوره های آموزش پیش دبستانی و ابتدایی می کند)

۲ – تاکید بر کارگروهی (تیمی)- (ووگل ۱۹۷۹، لوئیس ۱۹۹۵، سرکارآرانی ۱۳۸۱، بختیاری ۱۳۸۷)

۳ – انعطاف فکری و نوپذیری نوسازی اعجاز آمیز ژاپن(ووگل ۱۹۷۹)

۴ – نظام آموزشی کارآمد – کیفیت بالای آموزش (هرمان کان)

۵ – پشتکار، صبر و حوصله، انضباط درونی

۶ – احترام به دیگران

۷ – روح همکاری دسته جمعی

۸ – انضباط و شوق به کار

۹ – ثبات

۱۰ – شوق یادگیری

۱۱ – اخلاق کار و تلاش

۱۲ – در زمینه مدیریت، ژاپنی ها به رهبری جمعی گرایش دارند

۱۳ – تاکید بر جنبه ی کاربردی آموزش

۱۴ – شیوه آموزش عملگرا، تاکید بر آزمایش و پژوهش

۱۵ – دانش آموزان در کارهای مدرسه مشارکت فعال دارند (تعاون، همراهی گروهی)

۱۶ – مدرسه در ژاپن محل زندگی دانش آموزان است

۱۷- در مدارس سعی در بالابردن “اعتماد به نفس” فراگیران(دانش آموزان) است

۱۸ – مدارس ژاپنی تلاش برای رشد خلاقیت، رشد روحیه کارگروهی می کنند

۱۹ – بازی های آزاد در مدارس مورد توجه است

۲۰ – مدارس ژاپنی- بچه ها را برای زندگی در جامعه تربیت می کند

۲۱ – پرورش حس اعتماد به نفس

۲۲ – شکوفائی خلاقیت

۲۳ – مشارکت و درگیرکردن بچه ها به صورت عملی

۲۴ – پرورش حس مسئولیت پذیری

۲۵ – تاکید بر رفاقت بین دانش آموزان به جای رقابت

۲۶ – تاکید بر دوستی و همکاری بین بچه ها

۲۷- همکاری در نظافت مدرسه

۲۸- همکاری بسیار نزدیک خانواده (اولیاء) با مدرسه

۲۹- تاکید بر دوستی و رفاقت در مدارس (لوئیس ۱۹۸۵)

۳۰- توجه به خودفرمانی یا خود مدیریتی (لوئیس)

۳۱-تاکید  بررشد اجتماعی(بنجامین ۱۹۹۷)،سهم زیادی از آموزش در ژاپن به زندگی اجتماعی و رشد اجتماعی می پردازد

۳۲- ایجاد فرصت های مساوی برای همگان

۳۳ –آموزش  (پرورش) تمامی کودکان با یک روش

۳۴- معلمان مربی اند نه مستبد (معلم در نقش هادی و راهنما)

۳۵- در مدارس ژاپن تفریح و شادی ضروری است

۳۶- در مدارس با تفریح و شادی دانش آموزان را وارد به مشارکت و همکاری می کنند

۳۷- در ژاپن کلاسها به گروه های کوچک تقسیم می شود

۳۸- ژاپنی ها کوشیده اند شادی و لذت را به فرایند یادگیری بیامیزند

۳۹- در کلاسهای درسی ژاپن تعارض و دشمنی بین معلم و شاگرد وجود ندارد

۴۰- هیچ دانش آموزی در ابتدایی مردود نمی شود – هیچ دانش آموزی از مشارکت در فعالیت ها منع نمی شود (بنجامین ۱۹۹۷).

ژاپنی ها اعتقاد دارند تجربه ها، تأثیر بلند مدت در رشد  دارد لذا برای پرورش افراد تجارب مهم هستند

* برنامه درسی ملی در بردارنده راهکارهایی برای فعالیتهای غیردرسی دانش آموزان می باشد (برنامه  نظافت مدرسه) از آنجا که در مدارس ژاپنی، سرایداری وجود ندارد، پاکیزه نگه داشتن کلاسها، راهروها یا سرویس های بهداشتی، زمین های بازی بر عهده دانش آموزان است.

نگارنده که خود به مشاهده از مدارس ژاپن پرداخته، بسیاری از دانش آموزان ابتدایی و پیش دبستانی را در حال نظافت کلاس و مدرسه دیده است. در یکی از مدارس ابتدایی در کیوتو و یک مرکز پیش دبستانی در توکیو شاهد دستمال کشیدن بچه ها در راهرو و کلاس بوده است.

به زعم برخی پژوهشگران (لوئیس، سرکار آرانی، دوای و دیگران) در مدارس ژاپن آموزش قلب ها و اندیشه ها بچه ها مدنظر است. پژوهش لوئیس (۱۹۹۵)، نشانگر تجلی فرهنگ ژاپنی در فرآیند آموزش و یادگیری در مدارس ژاپن است، و در مدارس ژاپن به صورت حیرت انگیزی آموزش و یادگیری در قالب سناریوهای فرهنگی مدیریت می شود و آموزش و پرورش ژاپن تا حدود زیادی فرهنگی است و مبتنی بر فرهنگ ژاپنی است.

آموزش و پرورش ژاپن با همه محاسن که می تواند برای ما آموزنده باشد و از آن تجارب موفق درس گرفت ولی در دهه های اخیر با مشکلاتی مواجه بوده که منجر به تفکر و تعقل صاحبنظران علوم تربیتی ژاپنی شده است ازجمله Bullying (اذیت و آزار بچه ها) کمی انگیزه دانش آموزان برای درس نداشتن علاقه برای ادامه تحصیل (پرفسور نقی زاده)، عدم توجه به فردیت ]در ژاپن به کار گروهی و تیمی بسیار توجه می شود- در نتیجه فرد و خواسته های فردی کمتر مورد توجه است[ موجب مشکلاتی شده است، که درخور توجه است.

ویژگی مهم فضای فرهنگی مدارس ژاپن (در دوره ابتدایی) سرزندگی، شلوغی، شادابی، شادی و جار و جنجال کلاس است. معلمان ژاپنی بر خلاف همکاران خود درسایر کشورها تلاشی برای سکوت و ساکت و بی حرکت نگه داشتن دانش آموزان خود نمیکنند. از آنجا که دانش آموز مجاز است با بغل دستی خود صحبت کند برای تراشیدن مدادش از جا بلند شود یا پرده ها را بکشد. این قبیل کارها، اختلال در نظم کلاس بشمار نمی رود. بنابراین نظم و انضباط تحمیلی نیست و در نتیجه کلاسها نیز شلوغ و پر جار و جنجال است و این امر از نظر معلمان، بی اشکال است.

ووگل (استاد دانشگاه هاروارد)، معتقد است نوسازی ژاپن از اواسط قرن نوزدهم (یعنی عصر امپراتوری       “می جی” در سال ۱۸۶۸) آغاز شده و از این زمان ژاپنی ها به طور جدی با فرهنگ غرب آشنا شدند و از ترکیب و تلفیق عناصر فرهنگی خود، فرهنگ نوین ژاپن را ساختند. روش ژاپنی ها در این ترکیب فرهنگی، هشیارانه و آگاهانه بود (ووگل ۱۹۷۹، ترجمه خوارزمی و اسدی ۱۳۷۱).ژاپنی ها تمدن و فرهنگ کهن خود را با دانش نوین در آمیختند و کهن  را دور نینداختند. حاصل این آمیزش بسیار اثربخش بود و فرهنگ ژاپن شکوفا شد. همچنین ویژگی ها همچون پشتکار، صبر و حوصله، انضباط درونی، حساسیت و احترام به دیگران، تاکید بر کارگروهی (تیمی) در موفقیت آنها سهم داشته، ولی “ووگل” معتقد است: پیشرفت های ژاپنی ها بیشتر دستاورهای ساختارهای سازمانی، سیاستگذاری و برنامه ریزی درست آنهاست. شاید بتوان گفت “مدیریت ژاپنی” که زبانزد جهانیان است در این توفیق سهم بسزایی داشته است.

بسیاری از پژوهشگران علل توفیق ژاپن را به نظام آموزش و پرورش کارآ، با کیفیت و سرمایه گذاری زیاد روی پرورش منابع انسانی، سختکوشی و وفاداری افراد به سازمان هائی که در آن کار می کنند، احساس تعهد در جهت رشد و پیشرفت، فداکاری و آمادگی برای اصلاح نارسائی ها و اشتباهات خود، سازماندهی و مدیریت بسیار خوب و کارساز  نسبت میدهند (هرمن کان). همچنین برخی اندیشمندان می گویند: مردم ژاپن به آموزش و پروردن منابع انسانی خود بسیار توجه و تاکید دارند (طوسی، ۱۳۸۴)، برخی دیگر پژوهشگران جهش ژاپن را ناشی از ویژگی های فرهنگی خاص ژاپنی ها می دانند و برخی نویسندگان    توانائی ها ژاپنی ها را برای “کار گروهی” کلید موفقیت آنها می دانند.

* پی نویس

بخشی از نوشتار حاضر، حاصل مشاهده، مصاحبه وحضور نگارنده در مدارس ژاپن است که با مساعدت پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، سفارت ژاپن در ایران و ایران در ژاپن، اساتیدی همچون دکتر سرکارآرانی، دکتر خرازی، دکتر عراقچی، دکتر گواهی، استاد صافی ، پرفسور محمد نقی زاده، پرفسور اوکاموتو(Okamoto)، کویاما خانم موریتا (Morita) انجام شده است.

atefe azad
۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دانشگاه رفتن برایم همیشه یک هدف بزرگ در زندگی بود و دوست داشتم دوران مدرسه خیلی زود تمام شود و به دانشگاه بروم، روز کنکور برایم بدون هیچ استرسی گذشت و دو ماه تابستانم را فقط منتظر اعلام نتایج بودم و خیلی دیر برایم میگذشت؛در انتخاب رشته تمام شهر ها و استان ها را انتخاب کرده بودم!دوست داشتم در شهرستان قبول شوم و در خوابگاه زندگی کنم اما خب سرنوشت مطابق خواسته ی من پیش نرفت؛ بالاخره آن روز پر از استرس اعلام نتایج نهایی رسید و دل تو دلم نمانده بود تا بدانم که کجا قبول شده ام ،وقتی وارد سایت شدم و دیدم که تهران قبول شده ام خیلی خوشحال نشدم؛ اما خانواده ام آنقدر خوشحال شدند که حدی نداشت ، بعد ها وقتی برای ثبت نام به این دانشکده آمدم سعی کردم دوستش بدارم و تا الان موفق شده ام..

 

ترم اول را، با این که هیچکدام از دانشجویان همدیگر را نمیشناختیم و از شهر های مختلفی به این دانشگاه راه پیدا کرده بودیم ، خیلی زود با هم آشنا شدیم و دوستان خوبی برای هم شدیم..

روز هایی که به دانشگاه میرفتم را با فاطمه و منصوره با هم در یک ایستگاه قرار میگذاشتیم تا این مسافت 3 ساعت را تا دانشگاه با هم برویم ،روز های پر ماجرا و شلوغی را در مترو تجربه می کردیم؛ روز هایی که همواره با یک ماجرای خوب یا بد همراه بود، به طوری که من به آنها میگفتم بیاید اتفاقایی که در مترو میفته را کتابی بنویسیم با نام "ماجراهای من و مترو " و دوستانم هم با خنده موافقتشون رو اعلام میکردند..

اگر بخواهم از تمام ماجراهایی که در کلاس و دانشگاه و بیرون از دانشگاه با محبوبه ی عزیزم و سه فاطمه ی دوست داشتنی بنویسم وقت زیادی را میگیرد ؛ اما همین لحظات خوبی که در کلاس درس جامعه شناسی استاد عزیزم خانم دکتر جعفری با دانش بسیار زیادشان خیلی مطالب را یاد گرفتیم و مثال های بسیار خوبی که میزدند بسیار در زندگی کاربرد داشت و حتی کلاس درس استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر آشنا در درس ریاضی بسیار کلاس شاد و پر از بار علمی بود و خاطرات خیلی خوبی از آن کلاس دارم..

از تفریحات خارج از دانشگاهمان هم هر چه بگویم کم گفته ام بسیار لحظات خوبی را در کنار دوستانم داشته ام ،برایم آنقدر خوشایند و دلنشین است که هیچ گاه فراموشم نخواهد شد...



atefe azad
۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۲۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر